معلوم است که همین ظاهر را نیز به دقت نخواندهاند و در معانی آن تعمق و تامل و تفکر نکردهاند. چرا که در همین ظاهر آیات تصریح شده است که کتاب را به تنهایی نفرستادیم.
به گزارش شيعه آنلاين، شبهات رایج در افواه آیا اگر امام زمان (عج) بیاید قرآنی دیگری میآورد؟ یا اگر حضرت علی (ع) خلیفه میشد قرآن دیگری داشتیم؟
ریشه این سوالهایی که درذهن پیش میآید و گاه دشمنان نیز سوء استفاده کرده و آن را به صورت شبهه القاءمیکنند، نگاه سطحی به همه امور و از جمله قرآن کریم و مباحث اصولی مانند توحید،نبوت، معاد و امامت و ولایت است.
سطحینگر به قرآن کریم، گمان مینماید که قرآن یک سری الفاظ و جملاتی است که تحت عنوان آیات پشتسر هم چیده است و در نهایتهر کلمه، واژه یا آیه نیز معنایی هم دارد. ریشه علنی شدن این نوع نگاه [که در عوام بوده و هست] و نیز سازمان یافتن آن در بافت فرهنگی، سیاسی و حکومتی و هدایتی جامعه،به عصر خلیفه دوم بر میگردد که گفت: «حسبنا کتاب الله» یعنی کتاب خدا برای ماکافیست.
و این اندیشه را امروزه وهابیت پیمیگیرد. در این دیدگاه، کتاب خدا همین صفحات مسطور بین دو جلد است! و ظاهر آیات نیز برای فهمشان کفایت میکند و ضرورتیبه تعمق و تفکر نمیبینند. اما معلوم است که همین ظاهر را نیز به دقت نخواندهاند ودر معانی آن تعمق و تامل و تفکر نکردهاند. چرا که در همین ظاهر آیات تصریح شده استکه کتاب را به تنهایی نفرستادیم تا به تنهایی بتواند در هدایت و رشد فردی و اجتماعیمؤثر افتد. لذا فرمود:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...» (الحدید، 25)
ترجمه: ما رسولان خود را همراه با معجزات روشن گسیل داشتیم، وبا ایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم را به عدالت خوى دهند... .
پس برای اخذ وحی و معارف الهی جهت هستیشناسی از یک سو و باید و نبایدهای منطبق باحقایق هستی از سوی دیگر، فقط کتاب نیامده است. بلکه در اصل رسول [انسان کامل] آمده است و به همراه او «کتاب» و نیز «میزان» که باز همان الگو و انسان کامل است، ارسال شده است. لذا به هنگام رحلت فرمود:[از این سه رکن] من از میان میروم و دو رکن دیگر را باقی میگذارم.
این انسان کامل است که هدایت میکند و نه الفاظ یانوشتارها. و انسان کامل نیز بر اساس حقیقت وحی الهی هدایت میکند که ظاهرش در قالبالفاظ و نوشتارها در اختیار ما قرار گرفته است.
پس، نیازی نیست که قرآنی به غیر از این قرآن بیاورد. این معنا ناقض وحی و خاتمیت و هدایت است. بلکه حقیقت قرآن را تجلی داده و آیات الهی را تبیین نموده و احکام الهی را محقق میگرداند. و اگر امیرالمومنین(ع) نیز کنار گذاشته نمیشد و به قرآن بدون امام بسنده نمیشد، همین کار را مینمود و این همه ظلم و جهالت به نام اسلام و قرآن به مردم تحمیل نمیشد و ظالمین بر مردم حکومت نمیکردند و با ادعاها، نظریات، ایسمها و ... که همه در راستای منافع خودشان است مردم را به گمراهی و سپس استعمار و استثمار نمیکشیدند و عقول بشر رشد مییافت و زندگی دنیا گذری شیرین برای کسب معرفت و شناخت و تقرب به حقتعالی میگردید. چنان چه در دوران حکومت حضرت مهدی (عج) چنین خواهدبود.
نظرات شما عزیزان: